نویسنده ایرانی 264 خبر

داستان کوتاه: مترو

به مادر پدرت حق می‌دم که از من دلخور باشن ولی سوءتفاهم شده و ماجرا را از بیخ و بن وارونه برات تعریف کردن. پرسیدم یعنی پدرم با شما این کار رو کرده؟! گفت: نه پسرم اون پیمانکاری که جنس‌ها رو برد دیگه پیداش نشد که نشد، اگه تو پشت گوشت رو دیدی او رو هم دیدی. هنوزم دنبالش هستم، بزار یک‌چیزی نشونت بدم. درحالی‌که کشوی میزش را جلو می‌کشید پرونده‌ای را بیرون آورد، باز کرد و گفت: ببین این حکم جلب اون باباس. گفتن هر جا پیداش کردن تحویل قانونش بدن.