شب شده بود و هنوز از شبنم خبری نبود. مسعود و مهین به پلیس مراجعه کردند و مأموران هم از همان ساعت جستجو را آغاز نمودند. به همه واحدهای پلیس اطلاع داده شد. دیگر مطمئن بودند که او ربوده شده.
به زمین نزدیک و نزدیکتر میشد. از فاجعهای که در انتظارش بود خبر نداشت، ولی دلش شور میزد. شاید اگر...
فردا آخرین سهشنبه سال است و خریدهای ما برای عید شروع میشود، هیچکس در دلباغ دوست ندارد بخوابد، همه...
تازههای کتاب ایران: نشر افراز مجموعه داستان کوتاه «مشتی خاک، همین!» نوشتهی مینا احمدی را منتشر کرد...
سینا جهاندیده: گفتمان خیامیت برای شناخت هویت ایرانی یک «گفتمان هویتنگار» است. یک سرِ رشتهی این گفت...
تازههای کتاب ایران: نشر کتاب پارسه، رمان «عشق در عصر کودتا» نوشتهی مرجان کمالی را با ترجمهی جلیل ...
بی.بی.سی در گزارشی در باره این استاد زبان فارسی نوشته است: دکتر باطنی سرتاسر زندگیاش عضو هیچ گروه س...
استاد دکتر محمدرضا باطنی از مروجان اصلی زبانشناسی که هم این رشته را در دانشگاه تثبیت و غنی نمود، هم...
در اوایل دههی پنجاه، زندهیاد محمدعلی سپانلو گزیدهای از داستانهای نویسندگان معاصر ایران در کتابی ...
سرگیجه داشتم. دستم را به نردههای چوبی فشار دادم. فشارهای زندگی هرگز مرا از پا درنمیآورد ولی این با...
