داستان کوتاه 271 خبر

داستان کوتاه؛ برگ‌ها سکوت می‌کنند

بعضی از آدم‌ها هستند که به اندازه‌ی سال‌ها برای‌شان حرف داری، اما چشمت که به چشمان‌شان می‌افتد، لال می‌شوی. تمام کلمه‌ها از ذهنت می‌پرند و با خودت خیال می‌کنی که شاید دفعه‌ی بعد که دیدی‌شان، حرف‌هایت را بزنی. دفعه‌ی بعدی که خودت هم می‌دانی هیچ‌وقت از راه نخواهد رسید. از این آدم‌ها دوروبرم زیاد بود.