اشعاری از شاعران معاصر علیرضا سردشتی، مهدی موسوی
صبح روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۰۲ در اطاق کوچک خود در حالتی که با خیالات گوناگونی دستبهگریبان و در کشمکش بودم نشسته، بهت اندوه نامعلومی احساسات مرا کاملاً تحت تسلط کشیده بود. از سرعت ضربان قلبم حدس میزدم حادثهی غیرقابلاحترازی به من رو خواهد آورد. آنچه در قوه داشتم کوشش میکردم بلکه گریبان خود را از دست این خولیای موهوم رها سازم فایده نداشت.
با توجه به موج روزافزون مهاجرت ایرانیان به کانادا، تلاش برای حفظ زبان مادری هم بیش از گذشته در بین ا...
فقط این نبود که زمستان تورنتو سرشار از مه و برف است و میشود با آرامش در گرمای خانه لم داد و از برف ...
تصویری دیگر از برف در شاهنامه هست که کارکردی داستانی و مؤثر دارد؛ در هفتخوان اسفندیار برف بهعنوان ...
اصلاً ذاتِ این ادعا که «هرکس برف را میستاید، صدایش از جای گرم بلند میشود»، در کُنهِ خود از تمنّای ...
حسین آتشپرور از همان شروع کتاب به این وضعیت توأمان تراژیک و کمیک نظر دارد و اینکه چگونه این دو در ...
یکی از مهمترین آثار بهجامانده از مجموعهی نمایشنامههای سنسکریت و بیگمان پُرآوازهترینِ آنها نمایش...
«دوار»، رمانی است که به رابطهی تن و محیط، فراوان میپردازد. در این کتاب، جغرافیا در جایی بیرون از م...