به بهانه مینی سریال بریتانیایی بچه گوزن

نگاهی روان‌شناسانه به رابطه دو انسان و مرزهایش

نگاهی روان‌شناسانه به رابطه دو انسان و مرزهایش

مینی سریال بریتانیایی بچه گوزن که در نت‌فلیکس نمایش داده می‌شود بهانه‌ای شد برای پرداختن به «سواد رابطه». در حالت کلی، هر آدم عاقلی می‌بایست که یک مرزی برای خود قائل باشد. مثل کشورها که مرز دارند و یک میلی‌متر از آنکه بخواهد مورد تجاوز قرار گیرد، برایش می‌جنگند.

 

 

نویسنده: دکتر روانشناسی فرشته پناهی

به‌تازگی یکی مینی سریال با نام BABY REINDEER روی نت‌فلیکس به نمایش درآمده است. این فیلم در ژانر درام - مهیج - کمدی سیاه، با نویسندگی و بازی RICHARD GADD است. کارگردانان آن JOSEPHINE BORNEBUSCH & WERONIKA TOFILSKA هستند.

 

«دانی» مردی است که عاشق نمایش طنز است و دوست دارد درزمینهٔ استندآپ کمدی فعالیت کند، اما اوضاع خوب پیش نمی‌رود و مجبور می‌شود برای گذران زندگی، در کافه‌ای (بار) کار کند.

روزی خانمی (مارتا) وارد بار شد که بسیار ساکت و غمگین بود و (دانی) با دیدن او دلش می‌سوزد و او را به یک نوشیدنی دعوت می‌کند و همین آغاز یکسری از اتفاقات ناخوشایند بین این دو نفر می‌شود.

غیر از این، زمانی هم (دانی) با مردی بنام (دارین)، نویسنده تلویزیونی دوست بوده است که از او توصیه‌های شغلی می‌گرفته است، اما (دارین) به همین بهانه، مدام او را به خانه کشانده و پس از بیهوشی با مواد مخدر، او را مورد سو استفاده و تجاوز قرار می‌داده است.

 

سریال بر اساس، واقعیت ساخته شده است و گویا با کنجکاوی مردم و خبرنگاران، (مارتا)ی واقعی را پیدا کرده‌اند و او اذعان می‌دارد، هرگز مثل (مارتای) فیلم نبوده و همه ماجرا را، (دانی) اگزجره کرده و فقط سو تفاهمات بین آن دو صورت گرفته است؛ اما از دید (دانی)، مارتا در حد و اندازه یک STALKER, او را تحت فشار روحی، روانی و جسمی قرار داده است.

 

در اینجا قصد ندارم به جزئیات این سریال بپردازم، بلکه با الهام بخشی از آن، دوست دارم یک‌بار دیگر، توجه مردان و زنان و اقلیت‌های جنسی را به مسئله «سواد رابطه» معطوف دارم.

در حالت کلی، هر آدم عاقلی می‌بایست که یک مرزی برای خود قائل باشد. مثل کشورها که مرز دارند و یک میلی‌متر از آنکه بخواهد مورد تجاوز قرار گیرد، برایش می‌جنگند.

انسان، فارغ از هر جنسیت، باید این خط مرز را در دوران مختلف زندگی، هم طراحی و هم اعلام کند؛ و در مرحله بعد بیاموزد که اگر فرضاً، به‌طور عمدی و یا حتی سهوی، کسی خواست این خطوط را زیر پا بگذارد، باجرئت و باقدرت، «نه»! بگوید و اگر نمی‌تواند، پس بهتر است آن را بیاموزد تا در ادامه نه خود را به دردسر بیندازد و نه جامعه را.

مسئله دیگر اینکه، چه خوشایند باشد و چه نباشد، واقعیت این است که ما باید برداشت درست از خود و مخاطبمان داشته باشیم. بسیار می‌شنویم از آدم‌های سمی و اشتباهی دوری کنید و یا از افرادی که دچار اختلالات شخصیتی خطرناک می‌باشند که دارو هم نمی‌گیرند، (حالا یا نمی‌دانند یا نمی‌خواهند) فاصله بگیرید...

گاهی اوقات هم تلویحاً در فیلمی دیده‌ایم یا در کتابی خوانده‌ایم که واقعاً با نادان جماعت نمی‌دانیم چه‌کار باید کرد، حتی برای احمق، جریمه هم نمی‌تواند جامعه در نظر بگیرد. چون اینها فقط کمی تا گاهی ساده‌لوح یا زودباورند که من بااحتیاط شاید بتوانم از لغت GULLIBILITY استفاده نمایم.

گروهی هم که به گفته «خاویر کرمنت»، در جامعه‌شناسی بی‌شعوری! تنها عیبشان این است که بدون شعور هستند، کاملاً می‌توانید خودتان در متن اصلی کتاب یاد شده، منظور درست نویسنده را متوجه شوید.

پس بدون سانسور، همه اینها را که نام بردم، یا می‌تواند در خود ما هم باشد، یا فقط در مخاطبمان و یا در هر دو و یا هیچ‌کدام.

ولی دانستنش ضرری ندارد که ما برای داشتن یک رابطه خوب و لااقل نرمال، می‌بایست محتاطانه‌تر فکر و گفتار سپس رفتار داشته باشیم.

ما در وهله اول، می‌بایست شناخت دقیقی از خود، نیازها، هیجانات و فانتزی‌هایمان داشته باشیم و اگر نمی‌دانیم کمک بگیریم. باید بررسی کنیم که با خود چند چند هستیم و خودمان چه نمره‌ای به خود می‌دهیم.

انسان برای شروع یک رابطه، قبلش باید به بلوغ عاطفی رسیده باشد، خودش از خودش راضی باشد، دنبال جلب‌توجه و ترحم ‌به هر قیمتی نباشد، آگاه بر ارزش وجودی خود باشد و بعد از آنکه حس خوب از خودش داشته باشد، برای ایجاد حس بهتر و متعالی‌تر، کم‌کم و بدون عجله، به دنبال یک پارتنر باشد.

اینجا عامل کلیدی شروع هر رابطه، فکر و مکث است.

چرا؟ با این شخص؟ چگونه؟ تا کجا؟

و مشکل دقیقاً از جایی شروع می‌شود که افراد اول، اشتباه می‌کنند و بعد فکر و در خاتمه عذاب وجدان و درنهایت شکایت

مسئله دیگر که حائز اهمیت است، گاهی گروهی از افراد علاقه‌مند و کنجکاو و در جستجوی مفهوم عشق هستند، اما بنا به دلایل متفاوت، گاه از یاد می‌برند که برهنگی دو روح، مقدم بر برهنگی دو جسم است و همان اول کار، درواقع درک صحیح از کلمه عشق، اسپویل شده و کلاً داستان یک فرم دیگر پیش می‌رود.

یک مطلب دیگر هم اینکه، رابطه قرار نیست کل مشکلات افراد را حل کند. فرد مقابل، یک ناجی نیست، او هم یک فرد عادی است با مشکلات مربوط به خود و گاهی خسته و بی‌جواب از بابت سردرگمی‌های خود.

او قرار نیست شاهکار زندگی باشد. او فقط یک فرد معمولی است که حالا باید دید چطور شده که خوشبختانه یا بدبختانه دو نفر خود را در یک رابطه حس کرده‌اند.

یعنی همیشه هم عامدانه نیست، گاهی کاملاً تصادفی است، گاهی از روی رودربایستی، گاهی فقط به خاطر ارسال پیام نادرست از سوی یکی از افراد، به عنوان مثال یک BODY LANGUAGE(زبان بدن) بی‌جا و نامناسب و یا لحن صدای نادرست.

انسان‌ها کامل نیستند، عیب هم ندارد، ولی خوب است که بدانیم گاهی ما بد بازی کرده‌ایم و پیغام نادرست ارسال کردیم و یا برعکس.

آدم‌ها، برداشت‌های بسیار متفاوت ازآنچه در ذهن ماست می‌نمایند.

اصلاً بیشتر بده بستان‌های عاطفی دنیا بر اساس نوع برداشت است که چطور قضاوت کردیم و یا چگونه قضاوت می‌شویم.

کل جامعه را که نمی‌توانیم ملزم کنیم، دقیقاً آنچه من می‌خواهم، ذهن‌خوانی کنند.

نه امکان‌پذیر نیست، ولی می‌توانیم خودمان محتاط‌تر، عاقل‌تر، آهسته و پیوسته‌تر؛ حرکت کرده و به خواسته‌های کوچک و بزرگ و منطقی! مان برسیم.

مادامی‌که کنترل به هیجاناتمان داشته باشیم، صادق و راست‌گو باشیم ولی نخواهیم با هرکسی درد دل کنیم و این خرده‌فرهنگ درد دل با هر غریبه یا حتی آشنایی را به کنار بگذاریم، نه گفتن را بارها و بارها تمرین (از پیشنهادتون ممنون، ولی جواب من نه است! بهش فکر می‌کنم تا بعداً فعلاً! شاااید حق با شما باشد، ولی متأسفانه من معذورم!) کنیم. (مثل رانندگی که با تمرین حاصل می‌شود، نه صرفاً خواندن کتاب اصول رانندگی)، دوست داشتن! را اسراف و خرج هر کس نکنیم، دچار سندرم خودویرانگری و دست‌کم گرفتن خود نشویم، این‌قدر گول نخوریم و کمی از جملات پرسشی (از کجا معلوم؟!) در ذهنمان استفاده نماییم (جالب است بدانید هر انسان، تقریباً به طور معمول، حدود یک یا چند خاطره ساختگی دارد) می‌شود کمی به کمتر شدن آمار تجاوزات روحی و روانی و جسمی، خواسته و یا ناخواسته کمک کرد.

پیشنهاد می‌کنم که بدانید، فارغ از هر جنسیت و تمایل جنسی و مرام و مسلک، اصول روابط انسانی سالم، نیاز ما در اغلب موارد با نیاز دیگران، متعارض است، دنبالش نروید و بجایش مشابهت‌ها را جستجو کنید‌. بهتر است مخالف باشیم، ولی متنفر نه!

بیشتر مراقب خودمان باشیم، درواقع هیچ‌کس گاهی به‌اندازه خودمان، به ما ضربه نمی‌زند.

خیلی راحت وارد فضای خصوصی زندگی افراد نشوید و این اجازه را به دیگران هم ندهید ‌. اگر خودتان لازم دانستید، ولی «رضایت! و عدم رضایت!» خود را صریحاً و باجرئت بیان کنید و این ریسک را هم بپذیرید که شاید پارتنر شما از مشکلی روحی، روانی جسمی، رنج می‌برد که شما هرگز نمی‌توانید آن را از ظاهر ایشان متوجه شوید و هر قدم نزدیک شدن عاطفی یا جسمی، مشکلات پنهان او را فعال می‌نماید.

به‌راحتی اعتماد نکنید و رعایت این نکته، برای حفظ حقوق هر دو طرف لازم است.

افراد تصور می‌کنند که قربانی شدند ولی در بررسی دقیق‌تر قضیه، گویا هم‌زمان آزارگر هم بوده‌اند ولو ناخواسته

این یعنی، ندانستن سواد رابطه و در ادامه ماجرا اینکه «چه فکر می‌کردیم، چی شد!»

حالا این قربانی شدن اولیه است، چون گاهی، داستان چند خانم و آقا را برخی سازمان‌های به‌ظاهر حقوق بشری (نه همه)، در دست گرفته و از کنار این عزیزان، بارها و بارها فاند و بودجه هنگفت گرفته برای خود و باز برای بار دوم و چندم این مردان و زنان، قربانی می‌شوند.

یک‌بار حرف دل این طفلکی‌ها را شنیده، بعد هزاران بار رسانه‌ای کرده‌اند ولی دریغ از یک سیستم پشتیبانی و حمایت‌های بعد از فاجعه.

مردم بدانند، آنچه درگذشته رخ داده، سرنوشت حتمی آنها نبوده و نیست. فرصت برای بازپروری بسیار است.

خود را نبازند، با قدرت، فهم و دقت بیشتری، از اشتباهات گذشته ریز و درشتشان، درس بگیرند.

در خستگی تصمیم نگیرند. همیشه در طی روز، هفته، ماه و سال، به خود استراحت فکری بدهند.

آدم‌ها می‌توانند، بد باشند یا خوب باشند، گاهی دست خودشان نیست، گاهی هم هست، این به خوشان مربوط است، ولی هیچ‌کس، به بهانه کمبودهای خود و یا انجام دلسوزی و ترحم و یا حماقت، دست به تغییر سایز روحی افراد با نزدیک شدن به او، نباید و نمی‌بایست داشته باشد. هر دو طرف، ضرر می‌کنند و این بازی دو سر باخت است.

خشونت، یکپارچه می‌سوزاند و دودش به چشم همه می‌رود. با آگاهی بیشتر، به کمتر شدن شعله‌های آتش خشم، خشونت، اهانت، تهمت و از بین رفتن سرمایه‌های انسانی کمک کنیم.

 

دکتر فرشته پناهی

روانشناس و مشاور خانواده

رجیستر در کانادا BCACC

پلتفرم پرشین سایکولوژی ارائه‌ی خدمات روانشناسی به ایرانیان سراسر دنیا.

fpanah2022@gmail.com

ارسال نظرات