در مورد آثار آناهیتا نوروزی، به نمایش درآمده در گالری ۴۴؛

در جستجوی گذشته‌ی نادیده

در جستجوی گذشته‌ی نادیده

آناهیتا نوروزی متولد ۱۳۶۲ در تهران است. او فارغ‌التحصیل رشته‌ی گرافیک از دانشگاه سوره‌ی تهران و رشته‌ی هنرهای استودیو از دانشگاه کنکوردیای مونترآل است. در ماه گذشته، یکی از آثار او در نمایشگاه جایزه‌ی سوبی ۲۰۲۳ در موزه‌ی ملی کانادا در شهر اتاوا به نمایش درآمده و هم‌زمان نمایشگاه دیگری در گالری ۴۴ تورنتو دارد.

نویسنده: امین السادن، نمایشگاه‌گردان

آناهیتا نوروزی متولد ۱۳۶۲ در تهران است. او فارغ‌التحصیل رشته‌ی گرافیک از دانشگاه سوره‌ی تهران و رشته‌ی هنرهای استودیو از دانشگاه کنکوردیای مونترآل است. در ماه گذشته، یکی از آثار او در نمایشگاه جایزه‌ی سوبی ۲۰۲۳ در موزه‌ی ملی کانادا در شهر اتاوا به نمایش درآمده و هم‌زمان نمایشگاه دیگری در گالری ۴۴ تورنتو دارد.

کارهای آناهیتا نوروزی، تجربیات شخصی‌اش را در بر می‌گیرد و به موضوعاتی مانند مهاجرت و احساس بیگانگی در محیط‌های جدید می‌پردازد. او این کار را از طریق یک عامل میانی، یعنی مهاجرت گونه‌های گیاهی در دوران مدرن، انجام می‌دهد.

این مجموعه از آثار نوروزی، به‌طور خاص بررسی می‌کند که چگونه اکتشافات گیاه‌شناسی و تحقیقات علمی در بهره‌برداری استعماری در مناطق غیرغربی به هم گره خورده‌اند. در این پروژه چندرسانه‌ای جدید، او بر روی گل زنبق تمرکز می‌کند. این گیاه با گلی شش برگ، بومی مناطق معتدل جهان است. برخی از انواع آن، بومی ایران هستند و از میراث ملی این کشور محسوب می‌شوند که وطن اجدادی هنرمند است. نقطه‌ی شروع این پروژه، یک تمبر رسمی ایرانی است که چهار گونه زنبق بومی ایران را نشان می‌دهد. این گل‌ها، بعداز جابه‌جایی به اروپا در قرن ۱۹ به ‌شکلی گسترده در باغچه‌های خانگی و باغ‌های گیاه‌شناسی رشد داده شدند. با وجود این‌که نسل‌های خالص و هیبرید آن‌ها همچنان مورد توجه باغبانان در سراسر جهان است، اما در کار نوروزی، این گل‌ها انباشته از ارتباطات نمادین‌اند. در این گل‌ها، او به‌طور خاص به سیاست‌های جغرافیایی توجه دارد که در تصویر گونه‌های این گل بازتاب داده شده است.

اثر «سیاه‌مشق‌های گذشته‌ی نادیده (۱)» از شش پرینت روی پارچه تشکیل شده است که اندازه‌ی بزرگ آن با بدن بیننده، ارتباطی انسان‌نگارانه دارد. نوروزی به‌صورت دیجیتال، در تصاویر نمونه‌های خشک شده‌ی زنبق‌های ایرانی که در هرباریوم‌های(۲) غربی نگهداری می‌شود، دخالت کرده و تمام اطلاعات اضافی، مانند برچسب‌های دسته‌بندی و طبقه‌بندی گیاه‌شناسی آن را حذف و تنها آناتومی گیاه را باقی گذاشته است. برای پرهیز از ارزیابی‌ها و انگیزه‌های بیرونی در فرم زنبق، او از تکنیک چاپ آنتوتایپ استفاده کرده است که با رنگ طبیعی زعفران -یک گیاه بومی ایران و از همان خانواده‌ی زنبق- تهیه شده است. او با دوختن نمونه‌های رنگی بر روی هر پرده، پالت رنگی هریک ازاین زنبق‌ها را در خاستگاه بومی آن نشان می‌دهد. این بازسازی تصاویر زنبق‌ها که برچسب‌های علمی غربی را از تصویر گیاه زدوده است، تنها یک عمل مقاومتی به شمار نمی‌‌آید؛ بر روی این پرده‌های زرد رنگ‌باخته، نوروزی پیش‌بینی‌های علمی را با تصاویر بایگانی جایگزین کرده و لایه‌ای از پارچه‌ای نیمه‌شفاف به آن افزوده که شواهدی از دخالت‌های غربی را در هر استانی که این گونه‌ها بومی آن‌اند، با خود دارد؛ مداخله‌ای که برای همیشه مسیر تاریخ ایران و بسیاری از کشورهای دیگر منطقه را تغییر داده است.

کلمه‌ی «زنبق» از کلمه‌ی یونانی رنگین‌کمان مشتق می‌شود که نشان‌دهنده‌ی گستره‌ی متنوع رنگ‌های این گل است. اما در کارهای نوروزی، باید به این نکته هم اشاره کرد که این کلمه، همچنین به حلقه‌ی اطراف مردمک چشم اشاره دارد که میزان نور برای قابلیت دیداری را کنترل می‌کند: دریچه‌هایی که مشخص می‌کنند چگونه دنیا را بینیم. کارهای نوروزی نشان می‌دهد که همدلی و همذات‌پنداری‌های ما و همچنین نقاط کور ما، در روش‌هایی که «دیگران» را می‌بینیم، نمایان می‌شوند. نوروزی از طریق گل زنبق به ساختارهای ذهنیت مدرن اشاره می‌کند، از جمله ادراکات ما از «دیگری بودن»، به اسلام‌هراسی و نژادپرستی منجر می‌شود که جزیی از تجربه‌ی مهاجران در غرب است.

همچنین، نوروزی با بررسی پیچیدگی‌ها و تضادهای مهاجرت‌های دسته‌جمعی، نشان می‌دهد که دینامیک‌های برقرار شده در دوران مدرن - ماجراجویی‌های امپراتوری‌های استعماری و دخالت‌های ویرانگر غربی در سایر نقاط جهان- همچنان در زندگی‌های امروزی ما دخیل‌اند. کار او همچنین بیانگر این است که تقاضای جهانی برای انرژی که اغلب منجر به حملات نظامی ویرانگر یا حمایت از رژیم‌های استبدادی می‌شود، شرایطی غیرقابل زیست را خارج از غرب ایجاد می‌کند که منجر به بی‌مکانی و محرومیت و مهاجرت‌های بعدی می‌شود. وقتی آدمیان و گونه‌های گیاهی از ریشه کنده و جابه‌جا می‌شوند، دانش بومی ارزشمند درباره‌ی آن‌ها یا از دست می‌رود یا به استثمار بیشتر از آن جوامع و سرزمین‌های آسیب‌پذیر می‌انجامد.

نوروزی در این‌جا بیننده را به بازبینی داستان‌های تاریخی دعوت می‌کند که تاریخ رسمی به آن‌ها بی‌توجه است. حقایقی تکان‌دهنده‌ که در کار هنرمند به آن‌ها اشاره می‌شود، کاملاً در تناقض با جذابیت جهانی گل زنبق است که او آن‌ها را با دقت و با استفاده از نفت خام در طرح‌هایش رسم می‌کند؛ این‌که چگونه تاریخ استعماری به‌ صورتی ناگزیر با واقعیت فعلی جهان پیوند دارد، گرچه اغلب از دیده پنهان است.

بیانیه‌ی هنرمند در مورد اثرش در جایزه‌ی سوبی

باشد که آزاد شوید و از دشمن خود بیشتر زنده بمانید. (۳)

در یک اتاق که به‌طور خاص برای این پروژه ساخته شده، مخاطب شاهد چیدمانی است که از دو عنصر مجزا تشکیل شده که به بسیاری از جنبه‌های بی‌مکانی و مهاجرت، دلتنگی برای سرزمین مادری، و احساس بیگانگی در محیط جدید و گاه خصمانه می‌پردازد و این کار را از طریق بررسی جابه‌جایی گونه‌های گیاهی و آثار باستانی در دوران مدرن انجام می‌دهد.

این اثر به نتایج ویران‌کننده‌ی استعمار در خاورمیانه اشاره می‌کند و رابطه‌ي نزدیک میان حفاری‌های باستان‌شناسی، اکتشافات گیاه‌شناسی و استخراج نفت توسط قدرت‌های غربی در خاورمیانه را موشکافی می‌کند. این پروژه نشان می‌دهد که چگونه این فعالیت‌ها منجر به بهره‌برداری از این جغرافیا شده و به‌ صورتی ژرف بر سنت‌های فرهنگی، جمعیت‌شناسی و اکولوژی در منطقه تأثیر گذاشته‌اند.

این چیدمان، حول تاریخچه‌ی یک سر سفالینه‌ی کوچک است که متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش ‌از میلاد مسیح بوده و در دهه‌ی ۱۸۶۰ از شهر باستانی شوش در ایران دزدیده شده و تا کنون محل آن نامعلوم مانده است. شوش که شهر پدری من است، در استانی غنی از ذخایر نفت واقع شده که از ۴۰۰۰ سال پیش ‌از میلاد، جایگاهی مهم در منطقه‌ی غرب آسیا داشته است.

در دهه‌ی ۱۸۵۰، فرانسه کنترل انحصاری همه حفاری‌های باستان‌شناسی شوش را بر عهده گرفت و اختیاراتی نامحدود را به خود اختصاص داد. این باستانشناسی‌های حمایت‌شده توسط دولت فرانسه و با سرمایه‌گذاری موزه‌ی لوور، هم‌زمان با اکتشافات میدان‌های نفتی در آن استان انجام می‌شدند که به همکاری در جمع‌آوری اطلاعات از طریق عکس، نقشه، و مدارک تاریخی می‌پرداختند.

ابعاد خسارت‌هایی که این باستان‌شناسی‌ها ایجاد کردند، باور نکردنی و جبران‌ناپذیر است: تخریب سازه‌های باستانی با ماشین‌آلات سنگین، استفاده‌ی غیرمسئولانه از دینامیت و لایه‌برداری بیش از حد، آثار باستانی مربوط به ادوار مختلف را نابود کردند. از جمله اشیاء آسیب‌دیده در حین این باستان‌شناسی‌ها، سرهای کوچک سفالی عیلامی بودند. اگرچه برخی از سرهای نجات‌یافته بعداز حفاری به موزه‌ی لوور برده شدند، اما آن‌ها هم بیش از یک قرن بدون طبقه‌بندی و مطالعه آن‌جا رها شدند. عدم ثبت جزئیات حین و بعد از این باستان‌شناسی‌ها منجر به از دست رفتن غیرقابل جبران اطلاعات مربوط به دلایل ساخت این سرها و فرهنگ و آیین‌های عیلامی شده است. نام این چیدمان نیز برگرفته از طلسمی بر سردر یکی از بناهای تخریب‌شده است که تنها مستنداتی از آن بر جای مانده.

در یک اتاق بزرگ و با نور کم، مخاطب با یک سر بسیار بزرگ بر کف موزه مواجه می‌شود (که به سر سفالی عیلامی ناپدید شده شبیه است)، با ترک‌های بزرگ و گاه شکسته‌شده. چشمان این مجسمه‌ي عظیم با بیش از ۲ متر ارتفاع که با قیر پوشیده شده‌اند، اشاره‌ای به سنت عیلامی‌ها در ساخت سرهای سفالین با چشمان بزرگ پوشیده با قیر دارد؛ یکی از مشتقات نفت که به‌طور طبیعی در اطراف شوش بر روی زمین یافت می‌شود.

زیر چشم پایینی، پوشیده از شیشه‌ی سیاه است که تصور دریاچه‌ای از اشک را ایجاد می‌کند؛ شیشه‌ی سیاه که به نفت شباهت دارد، به تاریخ طولانی استخراج خشن نفت در خاورمیانه، از جمله ایران، اشاره می‌کند و به صورت نمادین نشان می‌دهد که ثروت نفت برای مردم این منطقه، برکت و مصیبت توأمان بوده است.

اطراف سر، ده گل شیشه‌ای از گونه‌ی FritillariaImperialis قرار دارد. هر گل، به ارتفاع حدود یک متر، در اندازه‌ی طبیعی و با شیشه‌ی سیاه ساخته شده است. این گونه‌ی بومی که با نام لاله‌ی واژگون می‌شناسیم، یکی از قدیمی‌ترین گیاهان تزئینی است که در دهه‌ی ۱۵۷۰ به اروپا برده شد. ظاهر عجیب و واژگون این گونه‌ی گل، ارتباط عمیق تاریخی و اسطوره‌ای با فرهنگ ایرانی دارد و به اشک ریختن این گیاه در عزای رفتگان تعبیر می‌شده است.

در زیبایی و شکنندگی گل‌ها، تاریخ تلخ استخراج بی‌وقفه‌ی سوخت‌های فسیلی از خاورمیانه نهفته است. در این‌جا، نگاه شرق‌شناسانه، با تمایلات اگزوتیک‌گرایانه‌اش، هم‌خوان می‌شود با تاریخ خشونت‌بار استخراجات بهره‌بردارانه‌ی نفت و دزدی از منابع طبیعی این منطقه که ناشی از سیاست‌های استعماری غربی است.

 

پانویس‌ها

  1. Palimpsests of Unseen Pasts
  2. Herbarium
  3. May You Break Free and Outlive Your Ene

ارسال نظرات