سعید چوبک، مدیر انتشارات سرای بامداد در گفت‌وگو با هفته

خودسانسوری گریبان کتاب‌خوانی ایرانیان را گرفته است؛

سعید چوبک به‌عنوان مدیر انتشارات سرای بامداد، تلاش کرده است که نقش مؤثری در حوزه‌های فرهنگی باهمستان تورنتو داشته باشد. چوبک در بوشهر به دنیا آمده و پدرش هم در زمان حکومت پهلوی، در حوزه انتشارات و روزنامه‌نگاری فعال بوده است.

 

حالا او به‌عنوان فردی که در حوزه‌های فرهنگی و فروش کتاب در تورنتو، سابقه قابل‌توجهی دارد، این روزها درصدد حضور در ششمین دوره «نمایشگاه کتاب تهران-بدون سانسور» است که در روزهای ۱۴ و ۱۵ ماه مه در تورنتوی کانادا برگزار خواهد شد.

سعید چوبک در گفت‌وگو با هفته از انگیزه‌هایش برای حضور در این نمایشگاه سخن گفته و در ادامه هم به تأثیرات سانسور و خودسانسوری در حوزه انتشار کتاب پرداخته است.

او می‌گوید: «قبل از اینکه نوشته صاحبان قلم به دست ممیزی برسد، یک ممیزی در ذهن و قلم خود افراد اتفاق می‌افتد و این وحشتناک است.»

همچنین چوبک در ادامه به پیش‌زمینه ذهنی ایرانی‌ها درباره کتاب و نویسندگی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «همیشه تصور از کتاب در ذهن ما ایرانی‌ها زندان و کتک زدن و سانسور و آتش‌زدن و پنهان‌کاری بوده است.»

مشروح گفت‌وگو با این فعال فرهنگی باسابقه در تورنتو را از نظر می‌گذرانید.

 

آقای چوبک! انتشارت سرای بامداد در چه حوزه‌هایی کتاب منتشر می‌کند و کارتان را از چه سالی شروع کردید؟

سعید چوبک: ما در سال ۲۰۰۴ کارمان را از کتاب‌فروشی شروع کردیم و تصورمان این بود که بتوانیم در درازمدت به کانون فرهنگی تبدیل شویم. از کار تهیه و توزیع کتاب در سطح تورنتو و در برخی مواقع به کشورهای دیگر آغاز کردیم تا اینکه در سال‌های بعد کتاب منتشر کردیم. کتاب «جهانی‌شدن سکولاریسم» عطا هودشتیان اولین کتابی بود که منتشر کردیم. بعد از آن هم کار تهیه و توزیع و هم انتشار کتاب داشتیم. کار انتشارات ما بعد از جریانات کرونا تا حدودی متوقف شده بود ولی ادامه داشت. ما در این فاصله حدود ۱۴ تا ۱۵ کتاب جدید منتشر کردیم که حوزه‌های گوناگونی از جمله روان‌شناسی و علمی تا تعریف سکولاریسم تا خاطرات زندان را شامل می‌شود.

شما با چه هدف و انگیزه‌ای در نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور شرکت می‌کنید و چه برنامه‌هایی دارید؟ البته با این پیش‌فرض که شما نخ تسبیح این نمایشگاه هستید و دوستان دیگر با تلاش‌های محوری شما در این نمایشگاه شرکت می‌کنند؟

سعید چوبک: وقتی که ما اطلاع پیدا کردیم که این نمایشگاه در انگلستان شروع شده است، بدون درنگ از این نمایشگاه حمایت کردیم و امسال ششمین سالی است که این نمایشگاه را برگزار می‌کنیم. اخیراً دوستان ناشر و کتاب‌فروشی‌های سراسر جهان به‌غیراز ایران کمیته‌ای را تشکیل دادند که بتوانند کارها را سریع‌تر و بهتر انجام دهند که از کانادا من انتخاب شدم و از آمریکا آقای بیژن خلیلی از چاپ شرکت کتاب و از آلمان آقای حمید مهدی‌زاده از چاپ نشر فروغ و چند نفر از دوستان انتخاب شدند که این کمیته بتواند به این اطلاع‌رسانی سرعت ببخشد. امسال هم سعی کردیم به کار نمایشگاه عمق بیشتری دهیم، به این طریق که از نویسنده‌ها، شاعران و دست‌اندرکاران چاپی که با ما در انتشارات کار کردند درخواست شود که در نمایشگاه شرکت کنند و آثار خودشان را امضا کرده و عرضه کنند و حتی با مخاطبان گفت‌وگو کنند. برای مثال آقایان هودشتیان، امیر شفقی و چند نفر از دوستان دیگر هم در نمایشگاه حضور خواهند یافت و کارهای فرهنگی خود را عرضه خواهند کرد.

آقای چوبک همان‌طور که اشاره کردید این ششمین دوره برگزاری نمایشگاه است، طی این مدت برگزاری چه نقاط ضعف و قوتی از نظر شما داشته است؟

سعید چوبک: واقعیت این است که در ایران دولت‌ها چه در رژیم گذشته چه در این رژیم هیچ‌وقت از صنعت نشر و چاپ حمایت نکردند. در کشورهای توسعه‌نیافته که سایه دیکتاتوری همیشه بالای سر مردم بوده است، سانسور به یک‌رویه تبدیل شده است و در گذشته هم بوده است ولی در واقعیت فاجعه‌ای که در حال اتفاق افتادن است فراتر از سانسور است. مسئله خودسانسوری ما را از پا درآورده است. یعنی قبل از اینکه نوشته صاحبان قلم به دست ممیزی برسد، یک ممیزی در ذهن و قلم خود افراد اتفاق می‌افتد و این وحشتناک است. آن اتفاقی که با سانسور کردن در ایران می‌افتد، ما در هیچ جای جهان ندیدیم که به این میزان خودسانسوری بتواند آسیب بزند، طوری که نویسنده از یک حیطه‌ها و زمینه‌هایی فراتر نرود، به این امید که شاید کتابش به چاپ برسد و این در درازمدت خطرناک است. ما در خارج از کشور که مسئله سانسور نداشتیم باور داریم که این دوران به سر خواهد آمد و ما وظیفه خودمان می‌دانیم که این آثار را برای فردای بهتر ایران از تیغ سانسور حفظ کنیم. من تصور می‌کنم تا حدودی توانستیم این کار را انجام دهیم به دلیل اینکه من اشتیاق افرادی که از ایران به کانادا می‌آیند و به کتاب‌فروشی ما مراجعه می‌کنند را می‌بینم که کتاب‌هایی را جستجو می‌کنند که در ایران به چاپ نمی‌رسند. این نشان‌دهنده این است که ما کار خودمان را به دستی انجام دادیم. مردم باور ندارند که کتاب بدون سانسور در ایران منتشر می‌شود و فکر می‌کنند که حتی سعدی و حافظ هم در ایران سانسور می‌شود. بخشی این جریان واقعی و برخی هم اغراق‌آمیز است. ما سعی کردیم در خارج از کشور این تأثیر سانسور در ذهن و افکار مردم را به‌گونه‌ای نگهداری و حفظ کنیم که آن‌ها متوجه شوند که این‌گونه نیست.

بنا بر گفته‌های شما ما مشکل سانسور را در خارج از ایران و برای مثال در کانادا نداریم. با این اوصاف انتظار می‌رود که استقبال از کتاب و کتاب‌خوانی هم بیشتر باشد. آیا واقعاً در کانادا ما مشکل جامعه کتاب نخوان را نداریم؟

سعید چوبک: خب ما از جایی می‌آییم که فرهنگ ما بیشتر از مکتوب، شفاهی، سینه‌به‌سینه و پای منبری است. فرهنگ به معنایی که در غرب اتفاق می‌افتد و نوشتن و ثبت تاریخی کمتر اتفاق افتاده است. ما باوری به مطالعه نداریم و در حال حاضر هم باوجود تلفن‌های هوشمندی که آمده، اقیانوسی از اطلاعات به عمق یک انگشت در اختیار ماست، اما با این وجود مردم باور دارند که این تلفن‌ها با این همه حجم اطلاعاتی که دارند از عمق زیادی برخوردار نیستند یعنی اعتبار ندارند. برای مثال ۱۰ مطلب می‌شنویم که شاید حدود دو تا سه مطلب درست است. یعنی از یک کانال معتبر عبور نکرده است و این نشان می‌دهد که هنوز کتاب جایگاه خود را دارد ولی متأسفانه این فرهنگ کتاب‌خوانی باید مانند مسواک زدن از کودکی در ما نهادینه می‌شد، اما واقعیت این است که هرگز نبوده است. همیشه تصور از کتاب در ذهن ما ایرانی‌ها زندان و کتک زدن و سانسور و آتش‌زدن و پنهان‌کاری بوده است. ما به این موضوعات توجه نمی‌کنیم و تنها به رسالتمان که باید روند کتاب و کتاب‌خوانی ادامه پیدا کند فکر می‌کنیم و اعتقاد داریم که این اتفاق خواهد افتاد.

با تمام این نکاتی که شما اشاره کردید، انتشاراتی که در حال انتشار کتاب‌ها به زبان فارسی در کانادا هستند، چه موانع و مشکلاتی در مسیر فعالیتشان است، یعنی چه موانعی، مانع توسعه بیشتر آن‌ها می‌شود؟

سعید چوبک: موانع بیشتر از آنکه دولتی باشد فرهنگی است. دولت کانادا هیچ‌گونه دخل و تصرفی در آزادی بیان ندارد. شما می‌توانید اجازه چاپ هرگونه آثاری را بگیرید؛ بنابراین آن نگاهی که به دولت و حکومت ایران از این منظر داریم در کانادا منتفی است. در ماه گذشته خانمی کتابی را به من داد تا چاپ کنم. من وقتی کتاب ایشان را خواندم گفتم، شما یکسری مطالبی را که باید بگویید، نگفتید چرا خودتان را سانسور می‌کنید. ایشان گفتند من به چند دلیل نمی‌خواهم این موضوعات را بیان کنم. منظور من این است که حتی این فرد هم با اینکه هیچ مانعی در سر راهش وجود نداشت، سعی کرده بود یک موضوعاتی را بیان نکند، چراکه یکسری فاکتورهای اجتماعی فرهنگی در ما وجود دارد.

یعنی به تعبیر شما فراتر از حکومت‌ها در واقع یک ساخت فرهنگی در ذهن ما وجود دارد.

سعید چوبک: البته این خاص کشور ایران نیست. درواقع در جوامعی که مذهب زده و سنت‌گرا هستند یک احساس گناهی وجود دارد که تو خود خودت نیستی و نمی‌توانی تمام آنچه که دلت هست بیان کنی. ما هیچ مشکل چاپی نداریم و ممیزی وجود ندارد که جلوی چاپ کتابی گرفته شود اما خودش ملاحظاتی دارد. اینها گرفتاری‌ها و موانع فرهنگی است که ما داریم و امیدوارم روزبه‌روز کم‌رنگ شود و این ترس و احساس گناه از بین برود تا ما بتوانیم حرف دلمان را بزنیم.

این نمایشگاه در سالیان گذشته برگزار شده و به گفته شما، ششمین دوره برگزاری آن است. چطور می‌شود این نمایشگاه را به یک رویداد بزرگ و فراگیر در جامعه ایرانیان کانادا تبدیل کرد که از دل آن کتاب‌فروشی‌ها و انتشاراتی مانند شما و بقیه دوستان به جامعه ایرانیان کانادا بیشتر معرفی شوند؟ چه مقدمات و ملزوماتی برای مطرح‌کردن هر چه بیشتر این نمایشگاه وجود دارد؟

سعید چوبک: همین کاری که شما انجام دادید و تا خبر این نمایشگاه را شنیدید بلافاصله به دنبال انتشار اخبار این نمایشگاه هستید که در نشریه‌تان چاپ کنید؛ این نشان‌دهنده عشق و علاقه‌ای است که وجود دارد. اگر ما بتوانیم این روند را تسری دهیم بسیار مؤثر است. من اشتیاق مردم در مورد نمایشگاه‌ها و میزگرد کتاب‌هایی که می‌گذاریم را می‌بینم. مردم ایران مردم بافرهنگ و تحصیل‌کرده‌ای هستند و به کتاب علاقه‌مند هستند و می‌دانند درباره کتاب حرف‌زدن کار خوبی است. اینها مقدمات لازم است ولی دست‌اندرکاران باید به این کار سرعت ببخشند. کار شما خیلی قابل‌ستایش است. در کانادا هر دو سال یکبار نمایشگاه تیرگان برگزار می‌شود و ما صحبت کردیم سال آینده در تیرگان یک نمایشگاه کتاب بزرگ برگزار کنیم. این تلاش‌ها می‌تواند کمک کند که این نمایشگاه‌ها را به‌روز کنیم و توسعه دهیم.

 

 

ارسال نظرات