داستان کوتاه: نهر دوچله
من توی بخش بچهبازها کار میکردم و مایکل مسئولیت بخش محکومان تجاوز به عنف را به عهده داشت. در طول ر...
فقط این نبود که زمستان تورنتو سرشار از مه و برف است و میشود با آرامش در گرمای خانه لم داد و از برف و سرما گفت، فقط این نبود که تا به برف فکر میکنی دهها شعر و داستان برفی را به یاد میآوری و دهها افسانهی برفی را، مه غلیظ چسبیده به سطح خیابانها هم نبود، حتی باد سوزناک و یقهی خز پالتوها هم ما را وا نداشت به نوشتن و گفتن از برف... شاید هم همهی اینها بود به اضافهی آن اضطراب و ترسی کهنه که برف به جانمان میاندازد و آن همه خاطرهی تلخ برفی که حتی سفیدی برف دی ماه ۱۳۹۸ یا برف بهمن ۱۳۵۷ توان تاراندنشان را ندارند، وقتی هواپیمایی از هستی ساقط میشود یا وقتی گامهای بلند ملتی قرچ قرچ کنان در برف پیش میرود و از درگاهی میگذرد و قدم به عصری تاریک میگذارد.
من توی بخش بچهبازها کار میکردم و مایکل مسئولیت بخش محکومان تجاوز به عنف را به عهده داشت. در طول ر...
مزرعهی ذرت شبیه دریاچه شده بود. کلبه و باغچهی خدمتکارش نیز زیر آب فرو رفته بود. جریان آب،...
صدا ندا دمیر، داستاننویس معاصر ترک است که پیش از این کتابی با عنوان «ردپای پروانه» منتشر کرده است. ...
دو شعر از بایرون و گوته با ترجمه علیرضا اسماعیلپور را میخوانید.
شعری از هبه ابو ندی شاعر، نویسنده، و معلّم ۳۳ سالهی فلسطینی اهل غزه و نوشتهشده در تاریخ ۱۰ اکتبر، ...
فرانسیس آمده بود دیدن برادرش فرانک، به تسلا. فرانک دلشکسته و در عشق سرخورده بود. کیک میوهای که فرا...
کتاب «داستان چگونه کار میکند» نوشتهی جیمز وود بهتازگی با ترجمهی من توسط نشر اریش در تهران منتشر ...
مروری بر «آخرین اغواگری زمین: پناه بردن به هنر، شعر و کلمه» عنوان مطلبی است که به قلم سعید رضادوست، ...
داستان ۱۹۵۵ نوشته آلیس واکر، ترجمه امیرحسین یزدانبُد