علیرضا جباری (آذرنگ)، مترجم، شاعر، ویراستار و عضو پیگیر و پابرجای کانون نویسندگان ایران، آذرماه ۱۳۹۹ به دلیل نارسایی قلبی در بیمارستان بستری شد و در پی ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت علیرضا جباری بیانیهای به تاریخ ۱۹ آذر منتشر کرد. در بخشهایی از آن آمده است: «زندهیاد جباری از پیگیرترین اعضای کانون بود. او در تمام این سالها که به دلیل ممانعت نیروهای امنیتی و انتظامی، امکان برگزاری جلسات مشورتی ماهانهی کانون در فضای عمومی وجود نداشت، منزل شخصی و تمام امکانات خود را در اختیار کانون قرار داده بود و به رغم سالخوردگی و بیماری قلبی در تمام جلسات و گردهماییها حضور مییافت… علیرضا جباری برای کنشگران کارگری و مدنی، مدافعان حقوق بشر، مخالفان مجازات اعدام، و خانوادههای دادخواه قتلهای سیاسی از دههی شصت تا به امروز، نامی آشنا بود؛ زیرا هرجا سخن از دادخواهی و عدالت و آزادی در میان بود او نیز حضور داشت».
علیرضا جباری از امضاکنندگان بیانیهی «ما نویسندهایم» معروف به متن «۱۳۴ نویسنده» بود. او عمری را به مبارزه با استبداد و سانسور گذراند و در سالهای ۱۳۹۳، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۷ به عضویت هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران درآمد. استواری جباری در ستیز با سانسور، کوشش او در کارزار لغو اعدام و حمایت از دادخواهی خانوادههای اعدامشدگان دههی شصت سرانجام به بازداشت او در سال ۱۳۸۱ و دو سال تحمل آزار و شکنجه در زندان انجامید.
از علیرضا جباری سه مجموعهی شعر با نامهای «خورشید و شهر دور» (۱۳۵۰)، «شبپا و گرگ پیر» (۱۳۵۲) و «جادوی عشق» (۱۳۹۷) منتشر شده است. از جمله ترجمههای او نیز میتوان به «پیشگامان هنر، لونا چارسکی»، «نگرشی بر آثار لنین»، «افقهای نوین جنبش عدم تعهد، ب. ن. کاول»، «داستانهای اوالونا، ایزابل آلنده»، «آبیترین چشم، تونی موریسون»، «سرود سلیمان، تونی موریسون»، «تمشک، لو تولستوی»، «زمستان در ماه جولای، دوریس لسینگ»، «فضاهای امید، دیوید هاروی»، «انقلاب اکتبر و آزادی زنان در ازبکستان، رحیمه امینوا» و «تراژدی و مضحکه: ترامپ در کاخ سفید» اشاره کرد. همچنین مقالههای متعددی نیز به قلم علیرضا جباری منتشر شده و «۱۳ آذرماه، یا روز جان باختگان راه آزادی قلم وبیان!» از آن جمله است. او سال ۱۳۸۷ این مقاله را در گرامیداشت روز مبارزه با سانسور نوشت و در بخشی از آن آمده است: «حذف تمامعیار و بیامان فرهنگی در همهی پهنهها، از کتاب و مطبوعات تا سینما و تئاتر و موسیقی و آموزش علمی و هنری … که نفی و الغای آن سرلوحه و شعار انقلاب بهمن بود و بسیاری از بازماندگان آن انقلاب، از جمله قریب به اتفاقِ آزادیخواهان قربانیِ قتلهای دهههای ۶۰ و ۷۰، در راه آن جان باختند آنچنان تداوم یافته است و بر ابعاد آن افزودهاند که گویی انقلاب را هرگز با آرمانهای آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی کاری نبوده است و سبب همهی این رخدادهای شکوهمند این بوده است که شماری از نودولتان زمام کارها را به دست گیرند و سمتوسوی تحول تاریخساز کشورمان را آنچنان رهنمون شوند که خود میخواهند و با سلیقهها و منافع آنان سازگاری دارد». / یادش گرامی.

ارسال نظرات