سفری در زبان؛ گفت‌وگو با نازیلا خلخالی در باب زندگی فرهنگی‌ادبی او

سفری در زبان؛ گفت‌وگو با نازیلا خلخالی در باب زندگی فرهنگی‌ادبی او

نازیلا خلخالی، (زادهٔ تهران به سال ۱۳۴۳) مترجم و زبان‌شناس، مروّج کتاب و پادکست‌ساز ایرانی ساکن اتاواست. از دانشگاه الزهرای تهران در رشتهٔ مترجمی زبان فرانسه دانشنامهٔ کارشناسی و سپس در دانشگاه تهران در رشتهٔ زبان‌شناسی همگانی دانشنامهٔ ادامه‌تحصیل داد.

نازیلا خلخالی، (زادهٔ تهران به سال ۱۳۴۳) مترجم و زبان‌شناس، مروّج کتاب و پادکست‌ساز ایرانی ساکن اتاواست. از دانشگاه الزهرای تهران در رشتهٔ مترجمی زبان فرانسه دانشنامهٔ کارشناسی و سپس در دانشگاه تهران در رشتهٔ زبان‌شناسی همگانی دانشنامهٔ ادامه‌تحصیل داد. من پیش از مهاجرت به کانادا با برخی از آثار ایشان، چون: بررسی تازهٔ شیوهٔ خط فارسی؛ ترجمهٔ جهان رمان رولان بورنوف و رئال اوئله؛ و ترجمهٔ درس‌های زبان‌شناسی همگانی فردینان دوسوسور (پدر زبان‌شناسیِ نو) آشنایی داشتم و در این زیست‌جهانِ پسامهاجرت هم ترجمهٔ رمان در اندرون نوشتهٔ افسانه اتحادیه، ترجمهٔ مقالاتی از دایرةالمعارف دموکراسی، زیر نظر سیمور مارتین لیپست و ترجمهٔ مقالاتی از مرجع ارزشمندِ «فرهنگ آثار» را به قلم ایشان خواندم. اما آشنایی اصلی من با ایشان در جهان پادکست اتفاق افتاد. وقتی «پیچ‌وخم» ایشان را شنیدم چنین نوشتم: «این پادکست خودش را چنین معرفی می‌کند: پادکست سفر: در زمان، مکان، زبان و جالب‌ترین قسمت این پادکست برای من هم ازقضا همین آخری است: سفر در زبان… محتوای شایسته و دست‌اول‌بودن اکثر مطالب پیچ‌وخم، که حاصل مطالعات و تحقیقات یا ذوق و سلیقهٔ راوی است، نوعی از اصالت (Originality) به عمدهٔ مواد این روایت می‌دهد که می‌توانی در پرتوشان کاستی‌ها را فراموش کنی و دل و گوش به شنیدن بسپاری.» اینک گفت‌وگوی ما با ایشان به خوانندگان «هفته» پیشکش می‌شود.

سلام بر شما؛ نازیلا خلخالی دوست دارد چگونه خود را برای خوانندگان «هفته» معرفی کند؟

نازیلا خلخالی: پرسشی است که نیاز به خودشناسی دارد! با توجه به کارنامهٔ کاری،‌ ترجیحاً خود را زبان‌شناس و مترجم و معلم زبان معرفی کنم. با سه زبان آشنایی در حد تدریس دارم:‌ فارسی، انگلیسی و فرانسه. اگر می‌گویم در حد تدریس،‌ برای این است که بسته به کاربرد زبان،‌ سطوح آشنایی با آن بسیار متفاوت است. آن زوایایی که در هنگام تدریس زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان آموختم، هنگام ترجمه نیاموختم؛‌ در ترجمه ظرایف دیگری از زبان بر مترجم روشن می‌شود. بحث بسیار مفصلی است که ترجیح می‌دهم اینجا به همین کوچک اکتفا کنم.

آثار شما طیف وسیعی دارد: از ترجمهٔ کتیبه‌های هخامنشی پیر لوکوک تا کار با امثالِ استادان یگانه دکتر احمد تفضلی و رضا سیدحسینی. کمی از این کارنامه برای ما بگویید لطفاً.

نازیلا خلخالی: تجربه‌های کاری خود را بسیار منحصربه‌فرد می‌دانم، از همان پیچ‌وخم‌های سفر! شروع کارم با مرحوم رضا سیدحسینی بود که نقش استاد داشت و کم‌کم به رابطهٔ پدر و دختری تبدیل شد. کار را با «دائرة‌المعارف فرهنگ» آثار آغاز کردم. آنچه در آن شش سال آموختم، قدر مسلم در هیچ دانشگاهی نمی‌توانستم بیاموزم. به‌عنوان دستیار مرحوم سیدحسینی شروع کردم و با استادان بزرگی چون آقایان ابوالحسن نجفی، احمد سمیعی گیلانی،‌ اسماعیل سعادت همکاری نزدیک داشتم. علاوه بر کارشناسی ارشد زبان‌شناسی همگانی که از دانشگاه تهران گرفتم، جزو نخستین گروهی بودم که از دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی دورهٔ یک‌سالهٔ ویراستاری را با موفقیت به‌عنوان شاگرداول طی کردم.

دورهٔ کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران مصادف بود با ورود کامپیوتر به عرصهٔ چاپ و نشر و بالا گرفتن بحث مجدد تغییر خط فارسی. چون خود سال‌ها به‌عنوان ویراستار کار می‌کردم و با رسم‌الخط‌های متفاوت ناشران سروکار داشتم و گاه از برخی نکات سر درنمی‌آوردم،‌ با صحبت با مرحوم دکتر علی‌محمد حق‌شناس و استاد عزیزم دکتر یحیی مدرسی، تصمیم بر آن گرفتم که به بررسی درزمانی و هم‌زمانی شیوهٔ خط فارسی بپردازم. حاصل کار کتاب «بررسی علمی شیوهٔ خط فارسی» (نشر ققنوس)‌ شد که مرحوم دکتر احمد تفضلی، استاد زبان‌های باستانی دانشگاه تهران، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و از نویسندگان و همکاران دانش‌نامهٔ ایرانیکا، از این کار استقبال کرد و آن را در فرهنگستان زبان معرفی کرد. بی‌راه نیست اگر ادعا کنم که بخشی از رسم‌الخط امروزی فرهنگستان حاصل کار همین پایان‌نامه است.

به دلیل علاقهٔ بیش از اندازه‌ام به حوزهٔ زبان‌شناسی ترجیحم همچنان آن بوده که در همین حوزه تحقیق و ترجمه بکنم. و بازهم باید این را اضافه کنم که کارهای ترجمه‌ام هیچ‌کدام کم از تحقیق نبوده، از آن جمله کتاب «درس‌های زبان‌شناسی همگانی سوسور» که کتابی است مفصل به همان سبک تصحیح نسخ؛‌ یا کتاب «جهان رمان» را که زیر نظر مرحوم استاد سید حسینی ترجمه کردم.

و اما آخرین کتابی که پیش از آمدن به کانادا در ایران ترجمه کردم و منتشر شد «کتیبه‌های هخامنشی» است با مقدمهٔ استاد عزیزم خانم دکتر ژاله آموزگار، به سفارش مرحوم دکتر شایگان و دوست بسیار عزیزم آقای کامران فانی. استقبالی که از این کتاب شد زمینه‌ساز تحقیقی شد در دانشگاه اتاوا به زبان فرانسه کردم که سه سال پیش توسط نشر دانشگاهی اروپا منتشر شد. در این اثر به زمینه‌های سیاسی‌اجتماعی استقبال از نوشته‌های باستان‌شناسی پرداختم. کار تاکنون در چهار کنفرانس بین‌المللی در حوزه‌های ترجمه‌شناسی و ایران‌شناسی (ملبورن ۲۰۱۱،‌ سن دیگو ۲۰۱۲، نیویورک ۲۰۱۳، مونترال ۲۰۱۶) مطرح و با استقبال روبه‌رو شده است.

شاید آخرین کاری که خیلی دوست دارم بدان حتماً اشاره کنم، همکاری با چند دائرةالمعارف در ایران مرا بدان مرحله رساند که خود دست‌به‌کار ترجمهٔ کتابی دست بزنم در حوزهٔ کاری خود تحت عنوان «دانش‌نامهٔ زبان‌شناسی کمبریج»؛ این اثر کاری است هفت ساله به سفارش مرحوم استادان عزیزم دکتر علی‌محمد حق‌شناس و استاد عزیز دیگر دکتر احمد تفضلی. در حال حاضر هم با نویسندهٔ کتاب در جریان هستم تا بتوانم آن را به‌صورت آنلاین منتشر کنم.

اما این مسیر چگونه به پادکست‌سازی و «باشگاه کتاب» رسید؟

نازیلا خلخالی: باشگاه کتابی که در کتاب‌خانهٔ اتاوا راه‌اندازی کردم حاصل علاقهٔ بیش‌ازاندازهٔ من به کتاب‌خوانی بود و هست. در یک گردش تفننی در کتاب‌خانهٔ ملی اتاوا متوجه وجود قفسه‌های کتاب فارسی شدم، به فکرم رسید که می‌توان با همین تعداد کتاب یک باشگاه کتاب برای ایرانیان مقیم اتاوا راه انداخت؛ با مشورت با مسئولین کتاب‌خانه تصمیم گرفتیم که این باشگاه را تنها به یک کامیونیتی اختصاص ندهیم. برای کشاندن کامیونیتی‌های دیگر به این باشگاه باید بحث را بر سر ترجمه می‌گذاشتیم. شروع این باشگاه کتاب توجهم را هر چه بیش‌تر به نقش ترجمه در انتقال ادبیات جهان جلب کرد و نکاتی را آموختم که انصافاً در هیچ کتابی نخوانده بودم. همین تجربهٔ باشگاه کتاب کم‌کم مرا به این سمت کشاند که سفر فقط مختص انسان نیست، زبان هم سفر می‌کند و سفر ابعاد گوناگون دارد هم در مکان تحقق می‌پذیرد و هم در زمان. این را در سفر متون مختلف جهان از سرزمینی به سرزمین و از زمانی به زمانی دیگر به‌عینه می‌توان دید، برای مثال کتب مقدس، و ترجمه‌هایشان؛ هزارویک‌شب و ترجمه‌هایش، و قس‌علی‌هذا. شروع پادکست نیز بر همین مبنا بود. در هر سفری، ما با ناشناخته‌های بسیاری مواجه می‌شویم، لازمهٔ سفر یافتن و مواجهه با ناشناخته‌ها است، همین را در سفر زبان در زمان و مکان نیز می‌بینیم.

از همین نکته‌ای که گفتید استفاده می‌کنم تا بگویم من در کار شما مثلثی می‌بینم: ترجمه، تألیف و ترویج. این ضلع سوم که بیشتر در قالب رخدادها و پادکست اتفاق می‌افتد، ضرورت مهاجرت بود یا به سببی دیگر پدید آمد؟

نازیلا خلخالی: منکر آن نیستم که مهاجرت در شکل‌گیری فعالیت‌های من تأثیر داشته است، منتها پیش از مهاجرت هم تحقیق رکن اساسی کارهایم بوده، حتی در ترجمه‌هایم صرف مترجم نبوده‌ام؛ برای مثال، برای ترجمهٔ کتاب «کتیبه‌ها» به مدت یک سال و نیم به قول عرفا به چله‌نشینی نشستم و عزلت جستم،‌ در را به روی خود بستم و تمام کتبی را که در مورد دورهٔ هخامنشی نوشته شده بود واو به واو خواندم، ترجمه‌های متعدد کتیبه‌ها را یافتم و باهم تطبیق دادم؛ یا در مورد کتاب سوسور نیز آن کتابی را برای ترجمه انتخاب کردم که به تصحیح نسخ خودمان شباهت داشت و جابه‌جا مصحح نوشته بود که با توجه به دست‌نوشته‌های سوسور کدام از حرف‌ها دقیقاً صحبت خود سوسور است و کجا برداشت‌های شاگردانش اعمال شده. همین کار را در مورد ترجمهٔ دانش‌نامهٔ زبان‌شناسی کمبریج اعمال کردم؛ برای مثال آنجا که نویسنده در مورد فرهنگ‌نامه‌نویسی در ادبیات انگلستان می‌نویسد،‌ من تاریخچهٔ مختصری از فرهنگ‌نامه‌نویسی در ایران را آورده‌ام؛‌ و قس‌علی‌هذا.

برنامه‌های دردست انجام یا آیندهٔ شما چیست؟

نازیلا خلخالی: فعلاً کار را روی پادکست پیچ‌وخم متمرکز کردم و پادکستی انگلیسی رو هم در دست دارم که درواقع آرشیو پنج سال باشگاه کتابم در کتاب‌خانهٔ ملی اتاوا است تحت عنوان Multicultural Book Club که قسمت نخست آن را شروع کرده‌ام و در سایت زبان دولت کانادا منتشر شده است. امید آن دارم که دورهٔ کرونا به من کمک کند تا بخش‌های جدید آن را شروع کنم و در صفحه به اشتراک بگذارم.

سخن ناگفتهٔ پایانی

نازیلا خلخالی: سخن ناگفته‌ای باقی نمانده، چون در سفر زندگی منتظر پیچ‌وخم‌هایش هستم تا بعد تصمیم بگیرم که مرحلهٔ بعدی در کجا قرار خواهم گرفت. در حال حاضر در حال تحقیق در حوزهٔ ترجمه در جادهٔ ابریشم هستم. یکی دو تا کار دیگر را هم شروع کرده‌ام که ترجیحاً هر وقت به مرحلهٔ پایانی رسید حتماً دربارهٔ آن‌ها سخن خواهم گفت.

با سپاس از فرصتی که به من دادید.

می‌توانید پادکست «پپچ‌وخم» را از راه‌های زیر دنبال کنید:

توییتر

وب‌سایت

من دکتری‌ خود را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز در ادبیات معاصر و نقد ادبی دریافت کرده، و سپس در مقطع پسادکتری بر کاربردی‌کردن ادبیات ازطریق نگاه بین‌رشته‌ای متمرکز بوده‌ام. سپس از تابستان سال ۲۰۱۶ به مدت چهار سال تحصیلی محقق مهمان در دانشگاه مک‌گیل بودم و اینک به همراه همسر، خانواده و همکارانم در مجموعۀ علمی‌آموزشی «سَماک» در زمینۀ کاربردی‌کردن ادبیات فارسی و به‌ویژه تعاملات بین فرهنگی (معرفی ادبیات ایران و کانادا به گویشوران هردو زبان) تلاش می‌کنیم و تولید پادکست و نیز تولید محتوا دربارۀ تاریخ و فرهنگ بومیان کانادا نیز از علائق ویژۀ ماست.
مشاهده همه پست ها

ارسال نظرات