اثری از دکتر محمود فلکی؛

توّهم عرفانی؛ درباره‌ی کتاب «نقشِ بازدارنده‌ی عرفان در رشد اندیشه در ایران»

توّهم عرفانی؛ درباره‌ی کتاب «نقشِ بازدارنده‌ی عرفان در رشد اندیشه در ایران»

در کتاب «نقشِ بازدارنده‌ی عرفان در رشد اندیشه در ایران» ابتدا به تاریخ نقد، به ویژه در پیوند با عرفان، چگونگیِ ماندگاری یا مقاومت ذهنیت عرفانی نزد «روشنفکر» ایرانی و تناقض اندیشگی آن‌ها پرداخته می‌شود.

نقشِ بازدارنده‌ی عرفان در رشد اندیشه در ایران

نویسنده: دکتر محمود فلکی

تعداد صفحات: ۳۴۲

ناشر: انتشارات فروغ (کُلن، آلمان)

زمستان ۱۴۰۱ (چاپ دوم: بهار ۱۴۰۲)

در این کتاب ابتدا (فصل نخست) به تاریخ نقد، به ویژه در پیوند با عرفان، چگونگیِ ماندگاری یا مقاومت ذهنیت عرفانی نزد «روشنفکر» ایرانی و تناقض اندیشگی آن‌ها پرداخته می‌شود. در این راستا نویسنده با آوردن آرای تیپ‌هایی مختلف از برخی از «روشنفکران» یا نخبگان و ادیبان یا شخصیت‌های دیگر از زمان مشروطیت تاکنون، مانند آخوندزاده، آقاخان کرمانی، ملکم‌ خان، احمد کسروی، فردید و جلال آل‌احمد، محمد مصدق، نیما یوشیج، صادق هدایت، شفیعی کدکنی، براهنی، طباطبایی و... تناقض اندیشگی یا توّهمِ عرفانی آن‌ها را بررسی می‌کند.

در فصل دوم، با نگاهی به تاریخ پدیداری تصوف، معنای آن، سرچشمه و آیین تصوف، ریشه‌ی پندار عرفانی بررسی می‌شود تا هم سپهر کلی این اندیشه روشن‌تر نمایان شود و هم خواننده‌ای که با اصطلاحات یا اندیشه‌ی عرفانی یا به‌طور کلی با تصوف اسلامی آشنایی کافی ندارد، بتواند تصویری از آن را پیش رو داشته باشد. از آن‌جا که خیلی‌ها معمولاً بین فلسفه و عرفان یا کلام تفاوتی نمی‌گذارند و عارفان یا متکلمان را به نادرستی فیلسوف می‌نامند، در این فصل به تفاوت بین عرفان و فلسفه نیز پرداخته می‌شود. در این راستا تفاوت بینِ پندار دینی-عرفانی که آگاهی از زمان را اسطوره‌ای یا با تکیه بر آفرینش و سرنوشت تبیین می‌کند و اندیشه‌ی فلسفی که با آگاهی تاریخی و با تحلیل علمیِ پدیده‌ها با کاربرد خِرَد به هستی‌شناسی می‌پردازد، نشان داده می‌شود.

فصل سوم که یکی از مهم‌ترین فصل‌های این کتاب است، مؤلفه‌ها و خصلت‌های مهم تصوف مانند وحدت وجود، خردگریزی، فلسفه‌ستیزی، مرگ‌پرستی، مفهومِ عشق عرفانی، رابطه‌ی ‌مرید و مرادی، نقش عرفان در بستنِ درِ گفت‌و‌گو و ... را که عمدتاً بازدارنده‌ی رشد اندیشه در ایران از گذشته تا کنون بوده، بررسی می‌کند. در این راستا نویسنده همچنین با بررسی شباهتِ «قانون آمیختگی» در ذهنیت انسان‌های ابتدایی با ذهنیتِ عارفان، تفاوت «وحدت وجودِ» عرفان اسلامی-ایرانی با افلاطون و اسپینوزا و تفاوت اندیشه‌ی یونانی با دین‌های سامی، می‌کوشد تا واقعیتِ وجودِ عرفان و دامنه‌ی توّهم‌ها را در این باره روشن کند.

در فصل چهارم به چگونگی «مسخ زبان» توسط ایدئولوژی عرفانی پرداخته می‌شود تا نشان دهد که این مسخ، هم در سوی بازدارندگیِ رشد اندیشه نقش ایفاء می‌کند و هم این‌که تا چه پایه انرژی زبان فارسی را در بیان واقعیت‌ها یا بیان اندیشه‌های فلسفی- مفهومی ستانده است و آن را بیشتر به زبان عاطفی یا زبان شعر و خیال‌ورزی تبدیل کرده است. برای روشن‌تر شدنِ موضوع، با رویکرد به تئوری‌های زبان‌شناسی، به رابطه‌ی بین زبان و اندیشه و چگونگی تأثیر نوع زبان بر اندیشه یا جهان‌بینیِ گویشوران آن زبان می‌پردازد.

در فصل پنجم، از آن‌جا که برخی باورها یا افسانه‌ها در مورد عرفان چنان ملکه‌ی ذهن خیلی‌ها شده که آن را امری مسلم می‌دانند، به دو مورد مشخص، یعنی به افسانه‌ی وجودِ «تساهل و آزادی» در پندار عرفانی می‌پردازد.

در فصل ششم نویسنده نگاهی می‌اندازد به  تأثیر عرفان بر شعر قدیم و جدید فارسی و رفتار شاعر. در این راستا با قیاس بین شعر سبک خراسانی که هنوز عرفان در آن راه نیافته بود و شعر عرفانی (از سده‌ی پنجم هجری) نشان می‌دهد که با حضور عرفان، شعر فارسی از واقعیت و از عشق واقعی می‌گریزد و به رویا و تخیل و عشق به خدا متوسل می‌شود.

در پایان، چند «پیوست» در جهت تکمیل این مباحث آورده می‌شود از جمله؛ «بوف کور»، نماد سرگشتگیِ روشنفکر ایرانی (نشانه‌های اندیشه‌ی عرفانی در داستان بوف کور هدایت)، رابطه‌ی عرفان و پست‌مدرن و ...

نویسنده‌ی این کتاب بر این باور است که بدون نقد جدی، علمی و بنیادی از تاریخِ اندیشه و فرهنگ، همچنان با داشته‌ها و نداشته‌های گذشته، دلخوش و ایستا می‌مانیم و نمی‌توانیم به رشد اندیشه در همگامی با دستاوردهای جهان مدرن برسیم.

این کتاب را می‌توان از طریق این لینک یا ایمیل foroughbook@gmail.com تهیه کرد.

ارسال نظرات